فضول باشی و عشق مدیریت
- شناسه خبر: 15331
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۷ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۵۸
- بازدید : 95 views

کمکم کن، باید از موقعیت بهدستآمده نهایت استفاده را بکنم. مگر من از فلان آقا و بهمان یارو چه کم دارم؟ میگویند سر خرمن است و هر کسی تلاش میکند تا بهنحوی از کِاشتههایش محصول مرغوب برداشت بکند، من چرا باید از قافله عقب بمانم؟ من چرا نباید پیشرفت بکنم؟ من به چه دلیلی ماشین دولتی با راننده زیر پا نداشته باشم؟ من چه گناهی مرتکب شدهام که با حداقل حقوق باید بسازم و حرفی هم نزنم؟ من چه زمانی میتوانم همای شانس و اقبال را بر دوش هایم احساس بکنم و با رسیدن به جایگاهی ایدهآل، قدرتنمایی نمایم و پدر هرچه خائن و بخیل و حسود است درآورم؟
گفتم: فضول باشی نکنه دیشب خوب نخوابیدی و کمخوابی تو را به هذیان گویی وادار کردهاست. اینها چه حرفهایی است که میزنی؟ تو را چه به برخی از کارها، کارهایی که بیشتر مخصوص از ما بهتران است. وظیفه کسانی چون من و تو فقط تماشا کردن و از درون سوختن و ساختن است. باور کن با این حرفها و ژستهایی که می گیری بهجایی نمیرسی، یعنی قادر نیستی که نظر مساعد برخیها را جلب کنی و به آنچه که میخواهی، دست پیدا بکنی.
گفت: هیچوقت آدم نمیتواند از تو انرژی مثبتی بگیرد. هرچه میگویم باید به هر ترتیبی در مقابلام موضعگیری بکنی و ادای صاحبنظران و کارشناسان امر را درآوری، مرد مؤمن،عربی و انگلیسی که حرف نمیزنم، به تو میگویم الان سر خرمن است و اگر کمکم نکنی، از دستم نگیری و هوایم را نداشته باشی، همچنان باید کلاه من پس معرکه باشد. باید آه کشیدن کار همیشگیام باشد. مگر من با کسی که فقط بلد است حرف بزند و خوب با کلمات بازی بکند و ادای روشنفکران را درآورد و زیر پرچم برخیها سینه بزند، چه فرقی دارم؟ آنها میتوانند مدعی باشند ولی من نباید حرفی بر زبان برانم؟
گفتم: داداشی، بد به تو رسانده اند و یا گیرنده تو خیلی ضعیف است. مواظبت کن تا بلندپروازی به ششدانگ تو آسیب نرساند. مسئول شدن به این آسانی نیست که تو فکر میکنی. مطمئنا تو توان و عرضه اداره یک مجموعه کوچک را نداری، حالا با کدام دل و جرئت، خواب مدیریت میبینی خدا میداند و بس.
گفت: نه عزیز دلِ فضول باشی، من هم اگر حامی داشتم، اینجوری در تنگنا قرار نمیگرفتم. خوب دقت کن، کسانی که در حمل کیف این یا آن تبحر دارند و آنهایی که بهجز تعریف و تمجید برخی ها کار دیگری ندارند، به کمتر از فرمانداری و مدیریت کل رضایت نمیدهند آیا من به اندازهی آنها استحقاق ندارم؟
گفتم: بههمین خیال باشی بهتره، تو فقط میتوانی خواب مدیریت را ببینی. در دولت مردمی از این کارها خبری نیست. دولت محلی نیز کار را به مدعیان توخالی و پهلوان پنبهها و خودبزرگبین های فرصتطلب نمیسپارد. بی دلیل اعصاب خودت را ناراحت نکن، سرت را پایین انداخته و به زندگیات سروسامان بده، امثال تو در این استان مدیر بشو نیستند ولی از من بشنو و به دوستانت هم بگو، اصلا ساز مخالف کوک کردن خوب نیست، اینکه بنشینی و در مخالفت با دولت محلی چیزهایی بنویسی و آن را هم به توسط دیگران و با نام آنها منتشر بکنی نشانی جز درماندگی نداشته و نخواهد داشت.