روایتی دیگر از تعطیلی دیدار دو تیم ارومیه و اکباتان اردبیل
- شناسه خبر: 1625
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰:۲۵
- بازدید : 173 views
عدم هماهنگی بین هیات فوتبال استان با اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل را علتی برای برگزار نشدن اولین مسابقه فوتبال مناطق ذکر می کنند.
وقتی دو تیم ارومیه و اکباتان اردبیل برای برگزاری اولین دیدار در چارچوب رقابت های فوتبال مناطق در رده جوانان به ورزشگاه علی دایی می آیند مسئولین مربوطه به دلیل عدم هماهنگی و اطلاع نداشتن از برگزاری مسابقاتی تحت عنوان قهرمانی مناطق از ورود بازیکنان و عوامل تیم ها به ورزشگاه و رختکن ممانعت می کنند.
بر اساس قواعد موجود، برگزاری مسابقات ورزشی و بخصوص فوتبال برای طی مراحل مورد نیاز باید مدت ها قبل به اداره ورزش و جوانان شهرستان طی مکاتباتی اطلاع داده شود تا عوامل اداره نیز برای کسب مجوزهای لازم از مبانی ذیربط اقدام نماید.
بنا به اظهار دست اندرکاران ورزشگاه متاسفانه هیات فوتبال استان در انجام وظیفه کوتاهی کرده و بعد از حضور تیم ها در ورزشگاه آن ها به میزبانی رقابت هایی تحت عنوان قهرمانی جوانان مناطق آگاه شده اند و مسلم است به دلیل بی توجهی های انجام یافته و در راستای انجام وظیفه از برگزاری مسابقه جلوگیری می کنند و بدبن ترتیب نمره غیر قابل قبولی در میزبانی یک دوره مسابقه و اقدام برای فراهم کردن زمینه های لازم برای این کار در کارنامه هیات فوتبال استان به ثبت می رسد.
وقتی رئیس هیات فوتبال استان از مدت ها قبل مصاحبه کرده و آماری از تعداد رقابت هایی که قرار است در اسفند ماه به میزبانی استان برگزار گردد ارائه می کند پس چگونه در جهت تامین ضروری ترین نیاز میزبانی یعنی هماهنگی برای ورزشگاه و فضای مورد نیاز فکر نمی نکرده اند؟
میهمانان و ناظر فدراسیون و داورانی که برای قضاوت این مسابقات از سایر شهرها و استان ها به اردبیل آمده اند در روبرو شدن با چنین بی برنامگی ها و ناهماهنگی ها در مورد استان و مسئولین آن چگونه می اندیشند؟
برخورد با عوامل به وجود آمدن چنین وضعیتی وظیفه چه کس و یا چه کسانی است؟چرا باید به این راحتی با آبروی فوتبال اردبیل بازی بکنند؟ آیا برای فوتبال شهری که در فلق قهرمان ایران شده و بازیکنان بزرگ و نامی به فوتبال کشور تحویل داده است وقوع چنین اتفاقات نامیمون شایسته است؟
مصاحبه ها و ارائه آمارها و حرف های تکراری ،هماهنگی و اجرای منظم و مرتب مسابقات را نمی تواند به دنبال داشته باشد. آیا بهتر و بهتر نخواهد بود که از میزان حرف زدن و ادعا کردن ها بکاهیم و بر درصد عمل بیفزاییم؟