نیاز فوتبال؛ هدفگذاری اصولی و منطقی
- شناسه خبر: 22651
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۴۸
- بازدید : 158 views
در سالهای اخیر در هر فرصت بهدستآمده یکی از مشکلات فوتبال استان بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و از دستاندرکاران امر خواست شدهاست که در مورد آن بیندیشند و آن را مورد توجه قرار بدهند.
اینکه هدفگذاری در فوتبال منطقه ما چگونه است؟ هدف نهایی این رشته پرطرفدار و پر حاشیه در سطح استان چیست؟ آیا صرفاً برگزاری مسابقات با هر کیفیت و کمیت و مانور دادن در اطراف برخی از آمارها هدف نهایی است و یا ارتقاء سطح رقابتها در همه ردههای سنی، حضور قدرتمندانه در عرصههای مختلف رقابت، جذب تماشاگران و گرم کردن سکوهای ورزشگاه و رعایت عدل و انصاف در تصمیمگیریها از اهداف اصلی به شمار میروند و یا توجه به روزمرگی و باری به هر جهت بودن به هدف اصلی تبدیل شده و تمام سرمایه و وقت و نیرو در اختیارش قرار میگیرد و بهنحوی همه هدفها در پای مصلحتاندیشی و حفظ موقعیت قربانی میشون؟
متأسفانه در سالهای اخیر قضاوت داوران ما در لیگ و یا اعزام ناظر مسابقات به هدف اصلی فوتبال تبدیل شدهاست. نظارت و داوری هم اگر در سطوح بالای لیگ و به تعداد کافی انجام میشد، مانور دادن در اطراف آنها چندان به ذوق نمیزد.
میزان سنجش موفقیت در یک رشته ورزشی تنها به یک عامل نمیتواند وابسته باشد. برای قرار گرفتن فوتبال در مسیر رشد باید در همه زمینههای مربوطه تلاش دوچندان بشود. برایاین که مدعی پیشرفت فوتبال باشیم انجام کارهای ضروری و قابلتوجه چون اقدامات زیرساختی، رشد فوتبال پایه، به کار گیری همه نیروها و سرمایهها، خودداری از اعمال تبعیض و جانبداریهای سؤالبرانگیز و در یک کلام تعریف مشخص و هدفدار از بحث اعتلای فوتبال ضروری و از نیازهای اولیه میباشد.
اگر قصد خودفریبی نداشته باشیم باید بپذیریم که فوتبالمان از قافله توسعه عقب مانده و در سالهای اخیر به طور کلی موفقیتهای مهمی را به دست نیاورده و گاها موقعیت مطلوب در برخی از سطوح و ردهها را نیز از دست دادهایم.
بارها به این موضوع اشاره کردهایم که بدون برنامه و بدون مشخص کردن چشماندازها و تعیین نقاط هدف، صحبت از پیشرفت و درخشش در میادین مختلف غیرممکن است. گفتهایم که اگر واقعاً سند توسعه فوتبال تدوین شدهاست آن را منتشر بکنند و افکار عمومی را در جریان امر قرار بدهند ولی علیرغم ادعاهایی که دراینرابطه صورت پذیرفته گامی عملی برداشته نشده است.
پرداختن به این مسئله ویادآوری لزوم ترسیم نقشه راه برای فوتبال، گناه که نیست. متأسفانه در قبال این درخواست منطقی، برخیها که قوهی درک یک مسئله بدیهی را ندارند و یا کسانی که برای اهداف باندی و گروهی اهمیت بیشتری قائل هستند سعی کردهاند از آب گلآلود ماهی بگیرند و از هر وسیلهای برای منحرف کردن افکار و پوشش ناکارآمدیها و مخدوش کردن چهره منتقدان استفاده نمایند.
بدون شک همه علاقهمندان به فوتبال، آرزویشان قرار گرفتن فوتبال اردبیل در جمع برترینهای کشور است. اگر بحثی مطرح میشود و نکتهای مورد اشاره قرار میگیرد دشمنی و یا عناد با یک فرد و مجموعه نیست بلکه نفع فوتبال و آینده این رشته ورزشی در سطح کشور مطرح است.
هر فعالیت و حرکتی در صحنه ورزش و فوتبال باید به یکسری خروجی ختم بشود. قضاوت درمورد عملکردها و میزان کارآییها باید برمبنای نتایج حاصله باشد. آنهایی که در جریان اتفاقات فوتبالی قرار میگیرند، نمیتوانند حرفهای بیمنطق و خواستههای غلط و زیادهخواهانه را پذیرا باشند و اینجاست که وقتی تحلیلها و انتقادها با خواستهها و خطمشی برخیها همسو نمیشود موضعگیریها و پشت کردن به اصول اخلاق ورزشی آغاز میگردد.
اگر هدفگذاری در فوتبال مشخص نشود بعضی موفقیتهای زودگذر و اقدامات قابلقبول لحظهای به کعبه آمال مسئولین تبدیل میشود. کافی است که بدون جانبداریها و کتمان حقایق و واقعیتها، بهطور روشن و شفاف در پایان سال نتایج بهدستآمده توسط فوتبال استان را در اختیارعموم قرار بدهیم. اگر چنین اقدامی در دستور کار قرار بگیرد دیگر آمارسازیها و بزرگنماییها و ساختن کوهی از کاه کاربردی نخواهد داشت.
تا زمانیکه هدفگذاری منطقی و اصولی و علمی مورد عنایت نباشد و اقدامات عوامفریبانهی غیر علمی و برخلاف منطق، سینهچاک زیادی داشته باشد امید داشتن به افزایش سطح و کیفیت فنی و اخلاقی فوتبال سرابی بیش نخواهد بود.
هدفگذاری غلط وضع فوتبال را آشفته میکند، مناسبات درگیرانه همراه با حرمتشکنی و توهین را گسترش میدهد، صاحبان اصلی فوتبال را از بودن در کنار آن فراری میدهد، رشتهی امور را در اختیار چهرههای ناشناخته و منفعتطلب قرار میدهد و در یک کلام همه خوبیها و زیباییها در دایره خودخواهیها و منیتها و باندبازیها به دام میافتند و فوتبال از مسیر اصلی و خیرخواهانهاش منحرف میشود.
برخیها بر این باورند که رفتن و آمدن مدیران در فوتبال میتواند دردی از هزاران درد این رشته را درمان بکند. این بحث، هم در سطح فوتبال ملی و هماستانی قابلطرح بوده و صادق است. بهجای رفتوآمد مدیران و عزل و نصبهای مسئلهدار و با حاشیه باید نگرش و هدفگذاری در آن تغییر پیدا بکند.
دراینارتباط میتوان مثال سادهای زد. طالقانی از کمیته امور استانهای فدراسیون رفت و بهجایش حیدری آمد. آیا در سیاست حاکم بر هیئتهای استانی و مجامع آنها کوچکترین تحولی ایجاد شد؟ آیا با عینک صداقت و یکرنگی به سرنوشت فوتبال استانها نگاه گردید؟ آیا منافع باندی در پای منافع فوتبال قربانی شد؟ آیا در چینش نفرات مجامع انتخاباتی در استانها، عدالت رعایت گردید و دهها و دهها چرای دیگر که نمیتوان جواب درستی برای آنها پیدا کرد.
و در نهایت تا زمانیکه در فوتبال منطقه ما بساط هدفگذاری غلط برچیده نشود و بر فضای مدیریتی آن، نگرش مبتنی بر عدالت و بی طرفی حاکم نشود، امیدواری به ایجاد تحول و تغییر مناسب، منطقی و اصولی نمی تواند باشد.