از فرهنگ دهداری تا ناکجاآباد فوتبال
- شناسه خبر: 9397
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۹:۳۱
- بازدید : 209 views
فوتبال حرفهای شاخصههای خاص خود را دارد و به دلیل همان ویژگیهای منحصر به فرد زیر ذرهبین رسانهها و البته در کانون توجه مخاطبان و علاقهمندان به خود قرار دارد؛ فوتبالی که متاسفانه در کشور ما با یک واژه دیگر هم عجین شده و آن بیاخلاقی و یا بداخلاقی در این صنعت پرسود است.
به گزارش ایرنا، تعریف اخلاق هر چند دایره گستردهای را به خود اختصاص داده اما معنا و مفهومش به هم نزدیک است و کسی نیست که ادعا کند آن را درک نمیکند. احترام به مخاطب و رعایت اصول انسانی شاید معنای ساده اخلاق برای من و شما به عنوان یک فرد عادی باشد، اما وقتی صحبت از ورزش حرفهای میکنیم باید مفهوم اخلاق حرفهای را نیز ملاک قرار دهیم، همان چیزی که این روزها در ورزش ما کمتر دیده میشود که اثرات مخرب آن را هم در جامعه و در میان جوانان میبینیم.
اما اخلاق حرفهای چیست و چرا در ورزش ما به آن توجهی نمیشود؟
شاید بتوان این گونه گفت که اخلاق حرفهای مجموعه یک فرایند است که براساس رفتارها و واکنشهای اخلاقی، بر مبنای منطق و عقل پایهریزی شده و هدف آن رسیدن به نتیجه مطلوب و افزایش سطح روابط اجتماعی در عالیترین سطوح خود است. این که یک مدیر، مربی و ورزشکار بتواند اخلاق حرفهای را طبق همان اصول رعایت کرده و به اجرا درآورد شاید در ابتدا خیلی ساده و ابتدایی به نظر برسد اما در زمان بروز تنشها و بحرانهای ورزشی اهمیت خود را نمایان میسازد و این همان چیزی است که در ورزش ما و حتی در میان برخی از مدیران تصمیمگیر هم دیده نمیشود.
بدون شک مهمترین دلیل آن عدم آموزشهای صحیح و پایبندی به برخی از اصول اخلاقی و انسانی است، وقتی برای برون رفت از بحرانهای موجود و به اصطلاح برای فرار رو به جلو حاضریم پای دیگران را به نوعی وسط کشیده و آنها را برابر رسانهها و اهالی ورزش قرار دهیم حکایت از آن دارد که اخلاق حرفهای را رعایت نکرده و نمیکنیم.
این موضوع در بخشهای مختلف ورزش تعابیر و درجات مختلفی دارد و هر چه آن رشته ورزشی مطرحتر و از گردش مالی بیشتر برخوردار باشد، طبیعی است که حاشیههای بیشتری هم داشته باشد و معضلات و مشکلات اخلاقی نیز بیشتر نمایان شود. در ورزشی مانند فوتبال به دلیل جذابیت و تعدد مخاطبان، هر اقدام، رفتار و کلامی میتواند یک جریان و آشوب به راه بیاندازد و متاسفانه بسیاری از هواداران را بدون بررسی علل و عوامل آن با این موج همراه کرده و طبعات آن بعضا سنگین و غیرقابل جبران میشود.
از فرهنگ دهداری به ناکجا آباد رسیدیم
شاید اگر کسی تاریخچه تمدن و فرهنگ سرزمین بزرگی چون ایران را نشناسد به خود حق بدهد در مورد این مسایل به راحتی قضاوت کند اما ما مردمی هستیم با عقبه تاریخی بسیار ارزشمند که همواره از بابت آن به خود میبالیم هر چند متاسفانه در گذر زمان بسیاری از این منشهای انسانی و اخلاقی را فراموش کردهایم. هر ساله در سوم آذرماه نام مردی را میشنویم که از او به عنوان اسطوره اخلاق در ورزش و البته فوتبال نام برده میشود. زنده یاد «پرویز دهداری»، فردی که به زعم دوست و دشمن اسطوره اخلاق در ورزش بود و به معلمی در فوتبال تبدیل شد که حتی برای حفظ شئونات ورزشی ریشه بازیکن سالاری را نیز خشکاند آن هم مقابل جوِ آن زمان و رسانههای آن دوران، اما ایستاد و کوتاه نیامد تا امروز پس از سالها همچنان نامش سر زبانها باشد.
حضور دهداری بر روی نیکمت تیمهایی از جمله پرسپولیس و فعالیتش به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران همواره با یک کلام همراه بود، «اگر فوتبالیست خوبی نشدی، مهم نیست اما انسان خوبی باش». به اذعان همه شاگردان این مرد بزرگ، او مانند یک پدر همواره به دنبال اخلاق بود و نتیجه و رقابت در مرحله بعدی برنامههای او قرار داشت و این همان حلقه گمشده در ورزش ایران و فوتبال مدرن در دهه کنونی است. فراموش نکنیم هر چند مرحوم دهداری در بحث اخلاق سخت بود و خیلی از بازیکنان نامدار آن زمان را به دلیل همین بیاخلاقیها کنار گذاشت اما این مربی، بازیکنان بزرگی به فوتبال ایران معرفی کرد که سالها برای فوتبال کشورمان افتخارآفرین بودند. از زنده یاد «سیروس قایقران» گرفته تا دروازهبانی شجاع به نام «احمدرضا عابدزاده» و بسیاری از بازیکنان دیگر که سالها برای فوتبال ما بازی کردند و اثرگذار بودند.
اما چه شد که پس از گذشت نزدیک به ۳۰ سال از درگذشت او هنوز نامش به عنوان فردی اخلاقمدار برده میشود. فردی که چشمش را به روی تمام مادیات بست و تا آخر عمرش به اخلاقیات وفادار ماند.
موفقیت به هر قیمت و وجدانی که بیدار نیست
متاسفانه فوتبال به اصطلاح حرفهای ما مدتی است مسیر خود را گم کرده و در بیراهه سیر میکند. از زمانی که با واژهای به نام بازی جوانمردانه آشنا شدیم برخیها این را به غلط معنی کردند و به هر شکلی که خواستند از آن بهره بردند. وقتی یک تیم برای کسب پیروزی به هر کاری دست میزند و عملا روح ورزش را آزرده خاطر میسازد باید گفت دیگر چیزی به عنوان اخلاق حرفهای، منش پهلوانی یا وجدان انسانی وجود ندارد. این مساله را به دفعات در لیگ برتر و فوتبال ایران دیدهایم؛ در یک قاب تصویر ناگهان چند بازیکن به روی زمین میافتند، این مساله آنقدر به طنز و فکاهی شباهت دارد که ساعتی بعد تصاویر آن را با صدای شلیک گلوله در شبکههای مجازی میتوان دید. یا اینکه یک مربی یا بدتر از آن یک مدیر باشگاه در آستانه دیداری حساس به خود اجازه میدهد به تیم حریف و تشکیلات آن عیب و ایراد بگیرد و آنها را مورد نقد و انتقاد قرار دهد تا شاید با حاشیهسازی بتواند به اهداف غیرورزشی خود برسد. پیشنهاد به بازیکنان تیمهای دیگر برای تبانی و مسایلی از این دست نیز در فوتبال ما کم نبوده که برخی از آنها را در همین چند وقت اخیر میتوان جستجو کرد.
آموزشهایی که مورد توجه قرار نمیگیرد
چه بخواهیم باور کنیم و چه نکنیم، فوتبال حرفهای ما نیازمند اخلاق حرفهای است، آن هم نه به اختیار بلکه به اجبار؛ چرا که اگر اختیاری نتیجهبخش بود، بسیاری از اهالی فوتبال این دوره را سپری میکردند. زرق و برق فوتبال با سایر رشتهها فرق دارد چرا که هم پول کلانی به دست میآوری و هم به شهرت عجیبی میرسی. طبیعی است در چنین شرایطی هر فردی خود را گم میکند به خصوص وقتی یک شبه به ماشین، شهرت، پول کلان و … برسی و همه به دنبال آن باشند تا عکس یادگاری بگیرند، شک نکنید اگر تربیت و اخلاق مناسبی وجود نداشته باشد راه به بیراهه ختم میشود و این ماهیت همه انسانهاست. انسان دوست دارد دیده شود، از هم نوع خود پیشی بگیرد و حس برتری جویی در او موج میزند، اینها خصلت بدی نیست چرا که باعث پیشرفت بشر میگردد اما اگر با حصار اخلاقیات مهار نشود، میتواند زمینهساز مشکلات و معضلات بسیاری باشد و این همان چیزی است که این روزها زیاد میبینیم.
کسر از قرارداد به دلیل بیانضباطی یا بیاخلاقی
شاید یکی از مهمترین چیزهایی که در فوتبال ما رعایت نمیشود وجود یک بند قرارداد با مضمون اخلاقی است، مانند سایر باشگاههای بزرگ و معروف. با وجود این بند اگر بازیکن در شرایط نامناسب، در فضای نامتعارف و رفتاری خلاف اخلاق از خود نشان دهد مبلغی به عنوان جریمه از قرارداد او کسر میشود و بازیکن میداند که این مساله شوخی بردار نیست و برای همین سعی میکند در چارچوب انضباطی باشگاه رفتار کند. فوتبال حرفهای همین است، سیستم تعریف مناسبی دارد و بازیکن خود را به عنوان یک کارمند در برابر یک سازمان میبیند. طبیعی است وقتی باشگاهی، میلیاردها تومان برای یک بازیکن هزینه میکند این حق را دارد حتی خواب و خوراک ورزشکار خود را هم مورد بررسی قرار دهد، اما متاسفانه به دلیل آن که مدیران ما فوتبالی نبودند و میدانند که امروز هستند و فردا برایشان مهم نیست چه میشود. آنها فقط میخواهند در دوره مدیریتی خود فلان بازیکن را به خدمت بگیرند حتی اگر قرار باشد باج هم بدهند اما باید این کار انجام شود تا بر شهرت و محبوبیت آقای مدیر اضافه شود. این رسم غلطی است که سالهاست در فوتبال ما نهادینه شده و باید برای آن چارهاندیشی شود.
از بیتدبیری در باشگاه تا فحاشی بر روی نیمکت تیمها
در همین لیگ امسال بارها الفاظ رکیکی را شنیدیم که به دلیل عدم حضور تماشاگران در ورزشگاهها آن هم به دلیل کرونا، به راحتی در تصاویر تلویزیونی قابل شنیدن بود. مربی که خیلی راحت فحاشی میکند و بعد در تصاویری در شبکههای مجازی به دنبال عوامفریبی است، یا مدیر باشگاهی که مدیر دیگری را به بیاخلاقی متهم کرده و پرونده او را در یک برنامه تلویزیونی مطرح میکند و به جای آنکه به مسایل باشگاه خود بپردازد سعی دارد به نوعی توپ را در زمین حریف بیاندازد. چرا در برابر این بیاخلاقیها برخورد جدی نمیشود. چرا بازخواستی صورت نمیگیرد که یک بار برای همیشه شاهد برچیده شدن این اتفاقات شوم در ورزش نباشیم.
وقتی یک مدیر و مربی میداند بقا و حضورش در راس یک باشگاه فقط به نتیجه ختم میشود، طبیعی است که برای ماندن در راس کار تنها به فکر پیروزی است، حتی اگر لازم هم باشد برای رسیدن به این هدف از بیرون از زمین فوتبال وارد عمل شده و اقدام کند.
کمیته انضباطی هم بیاثر شده
آرای کمیته انضباطی هم در این میان نه تنها بازدارنده نیست بلکه برای اهالی این رشته و حتی رسانهها در حد یک رفتار و بازخوردی تقریبا یکسان است. اگر این برخوردهای به اصطلاح قهری جواب میداد نباید در ادامه لیگ بازهم شاهد بیاخلاقیها باشیم، اما اتفاقات و جریانات حاکم بر فوتبال ایران نشان میدهد زور سئولنشینان هم به این فضا نمیرسد. البته اگر پایه و اساس این کار درست بود شاید کار به جایی میرسید اما وقتی اهالی فوتبال میبینند راس فوتبال کشور هم مشکلات عدیدهای دارد به خود حق میدهند هر جور دلشان میخواهد، بتازند.