مرام آقا تختی در زلزله بوئین زهرا
- شناسه خبر: 1195
- تاریخ و زمان ارسال: ۱۷ دی ۱۳۹۶ ساعت ۸:۰۲
- بازدید : 595 views
هفدهم دیماه سال روز درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی است. در وصف او سخن ها گفته اند و حرف ها زده اند. شادروان حسین فکری با جمله کوتاهی تختی را به خوبی تعریف کرده است: تختی تاج سر محله ما بود.
مرام آقا تختی در زلزله بوئین زهرا!!
سید ابوالفضل کاظمی، راوی کتاب کوچه نقاشها و از داش مشدی های تهران قدیم، خاطره ای جالب از مرام غلامرضا تختی در زمان زلزله سال 41 بویین زهرا نقل می کند:
من حداقل ۲۰ کشتی گیر را میشناسم که خیلی بیشتر از تختی طلا داشتند. اما آنها را کسی نمیشناسد، حتی کوچه بغلی خانهشان هم آنها را نمیشناسند، ولی اسم تختی سر زبانهاست. آن موقعها به آقا تختی گفتند، ما ۲ میلیون تومان میدهیم (مثل ۲۰ میلیارد الان بوده) بیا این کالای ما را (تیغ ژیلت) تبلیغ کن. اما تختی گفت: «من معامله نمیکنم.»
همین آدم اما وقتی بوئین زهرا
زلزله آمد کیسه برداشت سر سبزه میدان ایستاد و از مردم گدایی کرد. این کارها تختی را تختی کرد نه مدالهایش. والا برخی تا ۷ مدال طلا داشتند در حالی که تختی فقط ۳ مدال داشت. برای همین تا خدا خدایی میکند، میگویند «تختی»، هنوز که هنوز است شما در هر شهری در ایران بروید میبینید که یک استادیوم به نام تختی دارند چون تو دل مردم جا دارد.
نقل می کنند که مرحوم تختی در دوران حرفه ای ورزش خود، پیشنهاد عضویت در انجمن شهر تهران را رد کرده بود.
اسدالله_عَلَم نخست وزیر وقت برای تشکیل انجمن شهر تهران، توسط پیشکارش حسن کلانتری که از مدیران شهرداری بود، برای انجمن شهر تهران مهرهیابی میکرد.
کلانتری از طرف عَلَم برای تختی پیغام آورد که:«شما که دوست داری برای مردم کار کنی، کجا از این بهتر. اگر بیایی برای سمت شهردار هم تحت حمایتی» .
تختی در جواب تشکر می کند و این سمت را نمی پذیرد. بعدا در مورد دلیل نپذیرفتن این سمت می گوید:«وقتی کسی بتواند مرا بفرستد انجمن شهر، پس خودش هم میتواند برکنارم کند. جایی که امر “بکن نکن” در کار است نمیروم.
غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محله ی خانی آباد تهران به دنیا آمد. ” رجب خان” – پدر تختی – غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه ی آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. ” حاج قلی”، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده ی خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف میکنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود.همین نام بعدها به خانواده های رجب خان منتقل شد و به ” نام خانوادگی” تبدیل شد.
رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راهآهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه مخارج زندگی خانواده ی پرجمعیت خود را تامین می کرد.
نخستین واقعه ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده ناچارشد خانه ی مسکونی خود را گرو بگذارد.
شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت.
تختی در دوران زندگی ورزشی اش رکورد دار شرکت در المپیک ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده است.
او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی گیران نامداری را مغلوب کرد.
وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود(تولیدو،۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد؛ که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود و سرانجام پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت انگیز فرو برد.
افتخارات تختی:
بازیهای المپیک:
پنجاه و دو هلسینکی :مدال نقره ۷۹ کیلو گرم
پنجاه و شش ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
شست رم: مدال نقره ۸۷ کیلو گرم
شست و چهار توکیو: چهارم۹۷ کیلو گرم
قهرمانی جهان:
پنجاه و یک هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلو گرم
پنجاه و چهار توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلو گرم
شست و یک یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
شست و دو تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم
بازیهای آسیایی:
پنجاه هشت توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم
جمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت ، ۴ طلا، ۴ نقره
المپیک ۳ – جهانی ۴ – بازیهای آسیایی ۱