پرستاره ترین روز سالن آسمانی!
- شناسه خبر: 894
- تاریخ و زمان ارسال: ۲۵ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۵۱
- بازدید : 312 views
همه آمده بودند…برای یک عشقبازی . برای یک نود دقیقه طلایی.باحضور سه نسل ورزشی و فوتبالی
همه آمده بودند…چه آنانی که حضور فیزیکی داشتند, چه آنانی که دلشان انجا بود و عذر حضور داشتند و چه آنانی که حضوری متافیزیکی داشتند! باور کن رفیق که اینگونه بود.
داخل محوطه مراسم که میشدی چنان اتمسفر سنگینی از حضور این همه ستاره بر محیط حاکم بود که قدم از قدم برداشتن را سخت میکرد.آخرین ردیف و اخرین صندلی را برای حضور برمیگزینم تا اساعه ادبی نباشد.چنین جایگاهی هم غنیمتی است.
و عشقبازی آغاز میشود.همه چیز فوتبالی است و از جنس ورزش . حتی گزارشگر این بازی .محرمی عزیز گیراتر از همیشه اغازگر این دور همی است . کوه سترگ ورزش اردبیل قله های مرتفع جهانی اش را با هیبت تر از همیشه بر صدر نشانده: قارتال( سعید علی حسینی) و سلطان ساوالان ( سجاد انوشیروانی) وسپید مویان کسوت مجلس بسان برف های دامنه سبلان جوار این قله ها ,جلوس نموده اند. و در پهنه این کوه سترون سه نسل طلایی در کنار هم به عشق یک نام در جای جای محل برگزاری جای گرفته اند. فرقی نمیکند گوش شکسته باشی یا هالتر به دست یا شکارچی سبد ها و اهل توپ و تور.
این بازی را همه برنده اند. از پیش هم برده اند.این بازی عشق سالهاست که سوتش را نواخته اند. مصدوم هم دارد اما بجای اینکه مهجور باشند عزیز تر از لیبرو ها مورد توجه اند: ناصر و رضا.دروغ چرا لختی گریستم ,پنهان , بیصدا اما امید دارم به عنایت رضای غریب و ناصر حق برای شفای عاجلشان.
همه آمده بودند: چه آنانی که به مقصود پاس دادند و چه انانی که تکل به پایش میبستند. لباس همه تیم ها یکرنگ بی رنگی بود:پاسی ها دارایی چی ها کاژتی ها هلال احمری های نمین بچه های عقاب و شاهین هم محله ای های ستاره وسرخ ها و آبی ها ودوستان با معرفت سینا و…
همه بودند: از نسل آتیه ساز دیروز از استاد معماری و هوشمندی و حسنی فرو…تا نسل طلایی دوران عمو مقصود: زرگین و دکتر مهاجری و گنجگاهی وستاره دان و…تا نسل سوم و رهرو چون دهقان
وآنانی که درجایگاه ویژه و ملکوتی مراسم ناظر این حضور بودند: ازمقصود فوتبال اردبیل گرفته تا حسن گلر و هوشنگ چمن آراو نخستین احمدی ها, از سالدات جعفر تا عمواژدر. این جایگاه قدسی پرهیاهو تر و مسرور تر از بقیه ناظر این عشقبازی اند.هوشنگ چون دوران فوتبالی ناراضی ترکیب و بازی وغیر است و غریو میدهد و گاهی کلماتش مثبت 18. عمو حسن از شرم سرخ میشود . از اول محجوب به حیا بودند. عمو اژدر نظر سو به صور اسرافیل دارد تا کش رود و برای مقصود و دوستانش ساز قهرمانی کوک کند. تلاشش بی ثمر میشود و به شعار سازمانی فوتبال و ورزش اردبیل اکتفا میکند: هاچان قیامت توشر … و بهشتیان محصور این بزم که بعد بیش از دودهه این قوم چنین همتی دارند و مقصود چنین محبوبیتی..
و اوج هیجان این بازی : قهرمانان دیروز و امروز یک به یک تاصدر کارزار پیش میروند: گوش چپ ,مدافع , هافبک ,حتی داسایف فوتبال اردبیل ;جملگی گل اند و گل میزنند.صحنه گلباران میشود فضای سالن معطر میشود و بوستان ورزش اردبیل به امید سالی پربار دیگر برای ورزش اردبیل سوت پایان بازی را مینوازد.اما برخلاف چنین همایش ها و گردهمایی ها و یادبود هاکه جملگی خروجی عاجل دارند لیک اینجا کسی را یارای ترک یاران نیست.هرکس شمع وجودی می یابد و پروانه وار دورش حلقه میزنند و تصویری به یادگار در مخیله تاریخ ورزش این شهر ثبت میشود.
و حرف آخر : سپاس و سپاس از همه. از حضور همه تک حضار و علاقمندان مقصود .از بانی و متولی .همرهان و همدلان ورزش اردبیل. آنانیکه ایده اولیه برگزاری این مراسم را دادند و انانی که به منحصه ظهور رساندند,عزیزانی که سنت ارزشمند پاسداری پهلوانان زنده و سفرکرده را باب خیر گشودند .و یک دعا و آرزو
الهی این رشته مودت و همت نگسلد و تا ابد قهرمانی و فتوت و عزت برای اردبیل نمیرد آمین
آذرماه نود و شش
اصغر بابازاده مقدم